ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
ردّ پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت.
چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچه ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی
تــا بپـیـــونـدد به دریـا کـــــوه را تنـــها گــــذاشت
رود رفــت امـــا مســیر رفـتنــش را جـــا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود
دیده گلگون کـــرد و ســر بر دامـن صحرا گذاشت
هــر کــه ویران کـــرد ویران شد در این آتش سرا
هیـــزم اول پـایـــه ی ســــوزاندن خـــود را نهــاد
اعتبـار ســـر بلنــدی در فـــروتـــن بــودن اســـت
چشــمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
مــــوج راز ســــر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صــدف هایی که بین ســـاحل و دریا گذاشت
#فاضل نظری
در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم با خجالت از چشم تو گلایه کردم
از خود چه بیخود میکند نگاه تو هی میبرد صبر مرا
مجنونتم ای همنشین لیلی من یک دم ببین حال مرا
از دریا نترسانم که من در قلب تو جان میدهم
دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم
مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست
توست من که به تو رو میزنم تنها به شوق دیدن تو
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
بخونیم با هم :
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
"اولین ها همیشه ماندگارند" قانون خاطرات می گوید هر چیزی را که برای اولین بار در زندگی تجربه می کنیم،در ذهنمان تبدیل به یک حفره ی عمیق می شود،حفره ای که هرگز جایش با هیچ خاطره ی دیگری پر نخواهد شد. اولین ها هر چقدر هم کهنه و قدیمی باشند در ذهنمان حک شده اند. آنقدر پررنگ هستند که تمام تکرار های بعد از آن هم نمی توانند خاطراتش را کمرنگ کنند.درست مثل اسم معلم کلاس اول که در ذهنمان پررنگ تر از معلم های دیگر است.!
اولین ها علایق و نفرت های ما را می سازند. مثل مزه ی اولین خرمالویی که خورده ایم،اگر نارس و گس باشد و دهنمان را جمع کند دیگر هیچوقت خرمالو نمی خوریم و اگر شیرین و رسیده باشد از محبوبترین میوه هایمان می شود. اما در زندگی همه چیز به سادگی دوست داشتن یا دوست نداشتن یک خرمالو نیست.گاهی اولین ها مسیر زندگیمان را کاملا تغییر می دهند. اولین اعتماد ، اولین خواستن ، اولین دوست داشتن باعث شکل گیری ذهنیتی در ما می شود که عوض کردن آن گاهی سال ها طول می کشد.
هیچ انسانی گوشه گیر، ترسو، بی اعتماد، بدبین و تنها به دنیا نیامده است؛ تجربه ی اولین اتفاقات در زندگی هر انسانی باعث به وجود آمدن تفاوت در دیدگاه و زندگی آن ها می شود.اولین ها باعث می شوند آدم ها بخواهند دوباره آن اتفاق خاص را تجربه کنند یا از آن فراری باشند. مراقب اولین ها باشید"اولین ها همیشه ماندگارند".
.
.
#حسین_حائریان
سرم به کار کلمات خودم گرم است.
تو را به اسم آب؛
تو را به روح روشن دریا؛
به دیدنم بیا!
مقابلم بنشین.
بگذار آفتاب از کنار چشمهای کهنسال من بگذرد. من به یکنفر،
از فهم اعتماد محتاجم.
من از این همه نگفتن بی تو خسته ام!
خرابم!
ویرانم!
#سیدعلی_صالحی
فضیلت خواندن دعای مجیر
حجت الاسلام و المسلمین صادقی واعظ با اشاره به اینکه دعای مجیر مهمترین ابزاری است که خداوند تمام سختیها، غم و اندوه و مشکلات را رفع میکند و ماندگارترین، ثابتترین و سالمترین شرایط را برای کسی که آن را بخواند مهیا میکند، تصریح کرد: خداوند به حضرت موسی(ع) میفرماید: بندگانم هر گاه از همه جا ناامید شوند و فقط به خدا امید داشته باشند آنگاه تمام سختی هایشان توسط خداوند رفع میشود.
وی افزود: گفتن جمله ؛ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، خود گواه بزرگی برای این است که دعای مجیر بهترین ابزار و ماه رمضان بهترین ماه و روزهای ۱۳ تا ۱۵ رمضان بهترین زمان برای از بین رفتن گناهان، سختیها و اندوه است در حقیقت دعای مجیر برای رفع غم و اندوه، آمرزش گناهان، ادای قرض مقروضین بسیار توصیه شده و دارای فضلیت بسیار است.
گفتی است: دعای مجیر دعایی است که خداوند متعال خواندن آن را به پیامبر اکرم (ص) بسیار سفارش کرده است و به وسیله جبریل و در مسجد الحرام هنگام نماز نازل شده است.
متن کامل دعای مجیر
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگى است
سُبْحَانَکَ یَا اللَّهُ، تَعَالَیْتَ یَا رَحْمَانُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَحِیمُ، تَعَالَیْتَ یَا کَرِیمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مَلِکُ، تَعَالَیْتَ یَا مَالِکُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قُدُّوسُ، تَعَالَیْتَ یَا سَلامُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُؤْمِنُ، تَعَالَیْتَ یَا مُهَیْمِنُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَزِیزُ، تَعَالَیْتَ یَا جَبَّارُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُتَکَبِّرُ، تَعَالَیْتَ یَا مُتَجَبِّرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای خدا، بلندمرتبه هستیای بخشنده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای مهربان، بلندمرتبه هستیای کریم، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای فرمانروا، بلندمرتبه هستیای مالک، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بری از هر عیب، بلندمرتبه هستیای سلام، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای ایمن بخش، بلندمرتبه هستیای چیره بر هستی، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای عزّتمند، بلندمرتبه هستیای جبّار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بزرگ منش، بلندمرتبه هستیای بزرگ منش، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا خَالِقُ، تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُصَوِّرُ، تَعَالَیْتَ یَا مُقَدِّرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا هَادِی، تَعَالَیْتَ یَا بَاقِی، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَهَّابُ، تَعَالَیْتَ یَا تَوَّابُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا فَتَّاحُ، تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَاحُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدِی، تَعَالَیْتَ یَا مَوْلایَ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قَرِیبُ، تَعَالَیْتَ یَا رَقِیبُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُبْدِئُ، تَعَالَیْتَ یَا مُعِیدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا حَمِیدُ، تَعَالَیْتَ یَا مَجِیدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای آفریننده، بلندمرتبه هستیای آفرینشگر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای صورت آفرین، بلندمرتبه هستیای تقدیر کننده، ما را از آتش پناه دهای پناده دهنده، منزّهی توای راهنما، بلندمرتبه هستیای ماندگار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بخشایشگر، بلندمرتبه هستیای بسیار توبه پذیر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای گشایشگر، بلندمرتبه هستیای خستگی ناپذیر، ما را از آتش پناه دهای پناده دهنده، منزّهی توای سرورم، بلندمرتبه هستیای مولایم، ما از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای نزدیک، بلندمرتبه هستیای نگاهبان، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پدید آورنده، بلندمرتبه هستیای بازگرداننده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای ستوده، بلندمرتبه هستیای دارای عظمت، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا قَدِیمُ، تَعَالَیْتَ یَا عَظِیمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا غَفُورُ، تَعَالَیْتَ یَا شَکُورُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا شَاهِدُ، تَعَالَیْتَ یَا شَهِیدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا حَنَّانُ، تَعَالَیْتَ یَا مَنَّانُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا بَاعِثُ، تَعَالَیْتَ یَا وَارِثُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُحْیِی، تَعَالَیْتَ یَا مُمِیتُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا شَفِیقُ، تَعَالَیْتَ یَا رَفِیقُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا أَنِیسُ، تَعَالَیْتَ یَا مُونِسُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا جَلِیلُ، تَعَالَیْتَ یَا جَمِیلُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای دیرینه، بلند مرتبه هستیای بزرگ، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای آمرزگار، بلندمرتبه هستیای ستایش پذیر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای گواه، بلندمرتبه هستیای حاضر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای مهربان، بلندمرتبه هستیای منتّگذار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای برانگیزنده، بلندمرتبه هستیای میراث بر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای زندگی بخش، بلندمرتبه هستیای میراننده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای مهربان، بلندمرتبه هستیای همراه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای همدم، بلندمرتبه هستیای مونس، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بزرگ منزلت، بلندمرتبه هستیای زیبا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا خَبِیرُ، تَعَالَیْتَ یَا بَصِیرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا حَفِیُّ، تَعَالَیْتَ یَا مَلِیُّ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مَعْبُودُ، تَعَالَیْتَ یَا مَوْجُودُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا غَفَّارُ، تَعَالَیْتَ یَا قَهَّارُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مَذْکُورُ، تَعَالَیْتَ یَا مَشْکُورُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا جَوَادُ، تَعَالَیْتَ یَا مَعَاذُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا جَمَالُ، تَعَالَیْتَ یَا جَلالُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا سَابِقُ، تَعَالَیْتَ یَا رَازِقُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا صَادِقُ، تَعَالَیْتَ یَا فَالِقُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای آگاه، بلندمرتبه هستیای بینا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای عطابخش، بلندمرتبه هستیای امان ده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای معبود، بلندمرتبه هستیای موجود، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بسیار آمرزنده، بلندمرتبه هستیای ستوده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای یاد شده، بلندمرتبه هستیای سپاس شده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بخشنده، بلندمرتبه هستیای پناهگاه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای زیبا، بلندمرتبه هستیای باشکوه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پیش از همه، بلندمرتبه هستیای روزی دهنده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای راستگو، بلندمرتبه هستیای شکافنده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا سَمِیعُ، تَعَالَیْتَ یَا سَرِیعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَفِیعُ، تَعَالَیْتَ یَا بَدِیعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا فَعَّالُ، تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قَاضِی، تَعَالَیْتَ یَا رَاضِی، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قَاهِرُ، تَعَالَیْتَ یَا طَاهِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَالِمُ، تَعَالَیْتَ یَا حَاکِمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای شنوا، بلندمرتبه هستیای سریع، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بلندپایه، بلندمرتبه هستیای نوآفرین، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای همواره در کار، بلندمرتبه هستیای والاتر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای قضاوت کننده، بلندمرتبه هستیای خشنود، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای چیره، بلندمرتبه هستیای پاک، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای دانا، بلندمرتبه هستیای حکمران، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا دَائِمُ، تَعَالَیْتَ یَا قَائِمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَاصِمُ، تَعَالَیْتَ یَا قَاسِمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا غَنِیُّ، تَعَالَیْتَ یَا مُغْنِی، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَفِیُّ، تَعَالَیْتَ یَا قَوِیُّ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا کَافِی، تَعَالَیْتَ یَا شَافِی، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُقَدِّمُ، تَعَالَیْتَ یَا مُؤَخِّرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا أَوَّلُ، تَعَالَیْتَ یَا آخِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای پاینده، بلندمرتبه هستیای پایدار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای نگهدارنده، بلندمرتبه هستیای پخش کننده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بی نیاز، بلندمرتبه هستیای بی نیاز کننده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای باوفا، بلندمرتبه هستیای توانا، ما را از آتش، پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای کفایت کننده، بلندمرتبه هستیای شفابخش، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پیش انداز، بلندمرتبه هستیای پس انداز، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای آغاز، بلندمرتبه هستیای انجام، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا ظَاهِرُ، تَعَالَیْتَ یَا بَاطِنُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَجَاءُ، تَعَالَیْتَ یَا مُرْتَجَى، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْمَنِّ، تَعَالَیْتَ یَا ذَا الطَّوْلِ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا حَیُّ، تَعَالَیْتَ یَا قَیُّومُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَاحِدُ، تَعَالَیْتَ یَا أَحَدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا سَیِّدُ، تَعَالَیْتَ یَا صَمَدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قَدِیرُ، تَعَالَیْتَ یَا کَبِیرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَالِی، تَعَالَیْتَ یَا مُتَعَالِی [عَالِی]، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
منزّهی توای آشکار، بلندمرتبه هستیای نهان، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای امید، بلندمرتبه هستیای امیدبخش، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای عطابخش، بلندمرتبه هستیای هماره بخشایشگر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای زنده، بلندمرتبه هستیای به خود پاینده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای یگانه، بلندمرتبه هستیای یکتا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای سرور، بلندمرتبه هستیای بی نیاز، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای توانا، بلندمرتبه هستیای بزرگ، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای ولایت مدار، بلندمرتبه هستیای بلند پایه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا عَلِیُّ، تَعَالَیْتَ یَا أَعْلَى، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَلِیُّ، تَعَالَیْتَ یَا مَوْلَى، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا ذَارِئُ، تَعَالَیْتَ یَا بَارِئُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا خَافِضُ، تَعَالَیْتَ یَا رَافِعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُقْسِطُ، تَعَالَیْتَ یَا جَامِعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُعِزُّ، تَعَالَیْتَ یَا مُذِلُّ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا حَافِظُ، تَعَالَیْتَ یَا حَفِیظُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا قَادِرُ، تَعَالَیْتَ یَا مُقْتَدِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَلِیمُ، تَعَالَیْتَ یَا حَلِیمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای والا، بلندمرتبه هستیای والاتر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای سرپرست، بلندمرتبه هستیای مولا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پدیدآور، بلندمرتبه هستیای آفرینشگر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای فرودآور، بلندمرتبه هستیای فرازبر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای دادگر، بلندمرتبه هستیای گردآور، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای عزّت بخش، بلندمرتبه هستیای خوارساز، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای نگاهبان، بلندمرتبه هستیای نگاهبان، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای توانا، بلندمرتبه هستیای توانمند، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای دانا، بلندمرتبه هستیای بردبار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا حَکَمُ، تَعَالَیْتَ یَا حَکِیمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُعْطِی، تَعَالَیْتَ یَا مَانِعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا ضَارُّ، تَعَالَیْتَ یَا نَافِعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُجِیبُ، تَعَالَیْتَ یَا حَسِیبُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَادِلُ، تَعَالَیْتَ یَا فَاصِلُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا لَطِیفُ، تَعَالَیْتَ یَا شَرِیفُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَبُّ، تَعَالَیْتَ یَا حَقُّ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مَاجِدُ، تَعَالَیْتَ یَا وَاحِدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا عَفُوُّ، تَعَالَیْتَ یَا مُنْتَقِمُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ،
منزّهی توای داور، بلندمرتبه هستیای فرزانه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای عطابخش، بلندمرتبه هستیای بازدار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای زیان رسان، بلندمرتبه هستیای سودبخش، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای اجابت کننده، بلندمرتبه هستیای حسابرس، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای دادگر، بلندمرتبه هستیای جدایی انداز، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای مهربان، بلندمرتبه هستیای شریف، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پروردگار، بلندمرتبه هستیای حقیقت پایدار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پرشکوه، بلندمرتبه هستیای یگانه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای درگذرنده، بلندمرتبه هستیای انتقام گیرنده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا وَاسِعُ، تَعَالَیْتَ یَا مُوَسِّعُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَءُوفُ، تَعَالَیْتَ یَا عَطُوفُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا فَرْدُ، تَعَالَیْتَ یَا وِتْرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُقِیتُ، تَعَالَیْتَ یَا مُحِیطُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا وَکِیلُ، تَعَالَیْتَ یَا عَدْلُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُبِینُ، تَعَالَیْتَ یَا مَتِینُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا بَرُّ، تَعَالَیْتَ یَا وَدُودُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا رَشِیدُ، تَعَالَیْتَ یَا مُرْشِدُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا نُورُ، تَعَالَیْتَ یَا مُنَوِّرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ.
منزّهی توای بسیار عطابخش، بلندمرتبه هستیای عطاگستر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پرمهر، بلندمرتبه هستیای نوازشگر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای یگانه، بلندمرتبه هستیای بی همتا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای روزی بخش، بلندمرتبه هستیای فراگیر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای وکیل، بلندمرتبه هستیای عدالت محض، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای آشکار، بلندمرتبه هستیای استوار، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای نیکو، بلندمرتبه هستیای مهروز، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزهی توای راهنما، بلندمرتبه هستیای راهبر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای روشنایی، بلندمرتبه هستیای روشنی بخش، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده.
سُبْحَانَکَ یَا نَصِیرُ، تَعَالَیْتَ یَا نَاصِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا صَبُورُ، تَعَالَیْتَ یَا صَابِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُحْصِی، تَعَالَیْتَ یَا مُنْشِئُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا سُبْحَانُ، تَعَالَیْتَ یَا دَیَّانُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا مُغِیثُ، تَعَالَیْتَ یَا غِیَاثُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا فَاطِرُ، تَعَالَیْتَ یَا حَاضِرُ، أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ، سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْجَمَالِ، تَبَارَکْتَ یَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَ الْجَلالِ، سُبْحَانَکَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ، فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
منزّهی توای یاری رسان، بلندمرتبه هستیای یاور، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای بردبار، بلندمرتبه هستیای شکیبا، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای شمارشگر، بلندمرتبه هستیای آفرینشگر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای پاک و منزّه، بلندمرتبه هستیای جزادهنده، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای فریادرس، بلندمرتبه هستیای پناه، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای آفریننده، بلندمرتبه هستیای حاضر، ما را از آتش پناه دهای پناه دهنده، منزّهی توای صاحب شکوه و زیبایی، بلندمرتبه هستیای دارای جبروت و جلال، منزّهی تو، معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، همانا من از ستمکاران بودم، پس دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و اینچنین اهل ایمان را رهایی بخشیم، و درود خدا بر آقای ما محمّد و خاندان او همه، و سپاس خدا را پروردگار جهانیان، و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است، و جنبش و نیرویی نیست، جز به عنایت خدای والای بزرگ.
دل منو بردی باز که دلم همینو میخواد
که هی یادم میره بمیرم برات نمیذاری تو حواس که
جون منی درمون منی آخه تو دین و ایمون منی
آدمی که صبر نداره آسمونش ابر نداره
تو باید باشی راه بیای باهام که یهو بارون بباره
جون منی درمون منی آره تو دین و ایمون منی
رو راست بی شیله پیله تورو میخوام عاشقتم
حتما باهام راه بیا ببین چه حالی میده دیوونگی با من
قدم میزنی باهام سر به رام کنار تو
حتما از این بهترم میشه قول میدم بهت اونش دیگه با من
آیا پاییز عاشق است؟؟
فکر کنم باشه که با روح و روانم بازی میکنه :/
امروز یه هم قدم می خواستم که باهاش فقط راه برم توی خیابون فقط راه بره مقصد نداشته باشه این راه رفتن میخواستم افکارمو کنترل کنم از دست این افکار لعنتی راحت شم می ترسم از این افکاری که اینقد منو بهم ریخته
نشد که برم توی دلم یه چیزی خیلی سنگینی میکنه نمی دونم چیه انگاری این حس داره به مغز و دلم فشار میاره یه حسی نمیشه توصیفش کرد انگار بین حس غم و بی حسی هستش نمی دونم چه جوری بگم ولی کاش امروز یکی با من بود که راه میرفتیم به دوستم گفتم ولی حالش خوب نبود آبجی هم گفت برم ولی اونم حس و حال نداشت .از کارم مرخصی گرفته بودم ولی دیدم با این حالم اگه خونه بمونم دیوونه تر میشم به خاطر همین دوباره اومدم سرکار/: مسخرس نه ؟؟
یه عالمه اروز برای اینده ام دارم دوست
دارم این فکرا رو بریزم دور و به ارزوهام فک کنم امیدوارم این افکار منفی ازم دور
شه نمی دونم ازتون بخوام برام دعا کنید خواسته خیلی زیادی هست اگه لطف کنید برام
دعا کنید .
#برای هم دعا کنیم
راه دعا از دیدگاه امام صادق(ع)
شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: دو آیه در قرآن است که تأویل و معناى آن را نمی دانم. یکى ادعونى استجب لکم» است، که ما هر چه دعا می کنیم، اجابت نمی شود. حضرت فرمود: من سر عدم اجابت دعایتان را به شما می گویم. اگر تو خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت کنى و آن گاه او را بخوانى، دعایت را اجابت می کند، ولى تو با (دستورهاى) او مخالفت کرده، نافرمانی اش می کنى. او نیز اجابت نمی کند. با این حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهکار باشى - خدا دعایت را مستجاب می کند».
آن شخص پرسید: راه دعا چیست؟ فرمود: نماز (16) که خواندى، ابتدا تمجید کرده، او را به بزرگى می ستایى و به هر نحو که می توانى، حمد و ستایش می کنى، سپس بر پیامبر(ص) و آلش درود می فرستى و به تبلیغ رسالتش گواهى می دهى، و بر ائمه هدى سلام میدهى، آن گاه نعمتهاى خدا را بر خود میشمارى و او را به خاطر آنها ستایش و شکر میکنى. بعد به گناهان خود یکایک اعتراف میکنى و هر کدام را که به یاددارى، اقرار مینمایى. هر کدام را به خاطر ندارى، به طور سربسته به زبان می آورى و از همه گناهان به درگاه خدا توبه می کنى و تصمیم می گیرى که دیگر گناه نکنى و از روى پشیمانى و صدق نیت و خلوص، و در بیم و امید از آنها استغفار و طلب آمرزش می کنى، سپس می گویى: اللهم انى أعتذر الیک من ذنوبى و استغفرک و أتوب الیک فأعنى على طاعتک و وفّقنى لما اوجبت علىّ من کل ما یرضیک فانى لم أر أحداً بلغ شیئاً من طاعتک الا بنعمتک علیه قبل طاعتک، فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانک و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد».(17)
چند تذکر:
1_گاهى با وجود تمام شرایط دعا، دعا مستجاب نمی شود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب می کنیم که به سود ما نیست، اگر چه می پنداریم به نفع ما و خیر است.(18)
2-گاهى دعا مستجاب می شود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر می افتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
3-در روایت است خداوند وقتى بندهاى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخیر می اندازد تا بندهاش با او راز و نیاز گوید.
از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمی شوند، بلکه مى گویند:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید
4- گاهی اجابت دعاها در آخرت به صورت پاداش نمایان می شود و در دنیا خواسته اش بنابر مصالحی داده نمی شود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من! تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(5)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد.
امام سجاد(ع) می فرماید: دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او در آخرت ذخیره می گردد ، یا در دنیا برآورده می شود ، یا بلایی را که می خواست به او برسد، از وی می گرداند».(6)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا و غیره، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواسته های دنیوی نیست، بلکه خود دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، ارزش دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(7)
موانع استجابت دعا
امام على(ع) می فرماید: المعصیة تمنع الاجابة؛(11) گناه مانع اجابت دعا است»
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا می گذارند:
1-لذت دعا و مناجات را سلب می کنند.
انسان دعا می کند، اما لذت نمی برد و رقت قلب پیدا نمی کند.
2-مانع استجابت دعا می شوند.
3-توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب می کنند.
برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهاى از آنها اشاره می کنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: گناهانى که مانع استجابت دعا مىشوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (12)
نیز فرمود: از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا می گردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(13)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.
علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند می فرماید: ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا می کنیم، ولى اجابت نمی شود، حضرت فرمود: چون دلهاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1-خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2- به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3-کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4-گفتید ما از آتش دوزخ می ترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم می روید.
5-گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام می دهید که شما را از بهشت دور می سازد.
6-نعمتهاى خدا را استفاده می کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمی کند.
7-خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(14) شما به زبان او را لعن می کنید، ولى در عمل با او دوستى می نمایید و از او اطاعت می کنید.
8- عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت می کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راهها و درهاى دعا را به روى خود بستهاید؟
پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(15)
براى استجابت دعا نیز باید شرایطى را مهیا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مىشود:
الف) شرایط استجابت دعا
1-ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور می دهد که نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا می کنند، مورد نکوهش قرار داده است: وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى می آورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)
امام صادق (ع) می فرماید: کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که به او می گویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)
در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)
2-دعا باید از صمیم قلب باشد
تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3-اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او
امام صادق(ع) فرمود: خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمی کند پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(5)
4-قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست می کند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(6) او به نقطهاى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرتها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.
پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5-دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا می کند و به دنبال آن تلاش و عمل نمی کند، مانند آن است که بى چله کمان تیر می اندازد».(7)
دعا نمی تواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن می تواند باشد.
6-دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمی شود».(8)
7- مکان دعا در استجابت تأثیر دارد، مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.
8-زمان دعا: دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت می رسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مىشود.(9)
قرآن می فرماید: پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».
دعا در شبهاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذىالحجه و غیر آن دعا را به اجابت نزدیک می کند.
9-توسل به چهارده معصوم(ع) و آنها را بر پایه آیه شریفه وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دادن.
10-غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره الناس» و یک مرتبه فلق» را بخوانید. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب الیه و بعد از هفت مرتبه لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» سپس بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(10)
به این ترتیب شخص در جاده دعا قرار می گیرد و باید مراقب باشد تا راه دعا را درست بپیماید، و به بیراهه نرود. نشانى راه دعا را ذکر خواهیم کرد.
درباره این سایت