در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم با خجالت از چشم تو گلایه کردم


از خود چه بیخود میکند نگاه تو هی میبرد صبر مرا 


مجنونتم ای همنشین لیلی من یک دم ببین حال مرا 


از دریا نترسانم که من در قلب تو جان میدهم 


دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم 


مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست 


توست من که به تو رو میزنم تنها به شوق دیدن تو 


دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی

 

 


 

بخونیم با هم : 

 

دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی

 

  


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها